مادر باید قوی باشد .... باید طاقت افتادن و برخاستن، مریضی و درد و غصهی بچهاش را داشته باشد. من طاقت ندارم. این باعث میشود احساس کنم مادر خوبی نیستم. از اینکه حس میکنم در همهی لحظهها نمیتوانم آنطوری که باید به تو رسیدگی کنم؛ ناراحتم. من باید بتوانم به اندازهی کافی با تو بازی کنم و حرف بزنم. از اینکه این ایام را بیمار بودهام، شرمندهام، هر چند نقشی در آن نداشتهام. حتا همسر خوبی هم نبودهام و نتوانستهام با رضا هم آنطوری که باید زندگی کنم.
فقط سعی میکنم به حرف مستوره فکر کنم که میگوید من لازم نیست مادر کاملی باشم .... اما دلم میخواهد همه کاری برایت بکنم دخترکم.
* از بعد تولد تو چند بیماری سراغم آمد .... این باعث شده که ضعیف شوم.
فقط سعی میکنم به حرف مستوره فکر کنم که میگوید من لازم نیست مادر کاملی باشم .... اما دلم میخواهد همه کاری برایت بکنم دخترکم.
* از بعد تولد تو چند بیماری سراغم آمد .... این باعث شده که ضعیف شوم.
No comments:
Post a Comment